اوای تو
امروز رفتم اداره وتقاضای مرخصیم و دادم دیگه فعلا یه سالی کار تعطیل اما کلاسای دانشگاه سر جاشه نمیتشه دل کند نه عاطفی نه عقلانی ...باید بیشتر و بیشتر باهات حرف بزنم دیگه کلمات رو باید تبدیل به جمله کنم .میدونی امروز گفتی اب بده قربونت برم خیلی خوشحالم ....کلمه هایی رو که تا حالا بلدی برات با تلفظ های با مزت لیست میکنم:کفش دش.-موز.بوس-ماما-دادا-امیر حسین.ادن-دایی-عمه-عمو.انو-دسشویی.دشی-چاقو.شاعو-دفتر.دتر-چشم.دعش-پا-دست.دش خداجون کمکم کن کمکم کن روز به روز توان بیشتری بهم بده ...
نویسنده :
مامان صبا
19:26
<no title>
دل م کسی را میخواهد، که نابینا باشد خط بریل بداند فصل به فصل تنم را بخواند بازی های ادبی ام را کشف کند دستش را بگیرم… بازو به بازو دنیا را برایش تعریف کنم چشمش شوم و تمامی زشتی های جهان را برایش از قلم بیاندازم ...
نویسنده :
مامان صبا
19:26
برای دل غمگینم
از همان روزی که دست حضرت قابیل گشت آلوده به خون حضرت هابیل از همان روزی که فرزندان آدم زهر تلخ دشمنی در خون شان جوشید آدمیت مرده بود گرچه آدم زنده بود *** از همان روزی که یوسف را برادرها به چاه انداختند از همان روزی که با شلاق و خون دیوار چین را ساختند آدمیت مرده بود بعد دنیا هی پر از آدم شد و این آسیاب گشت و گشت قرنها از مرگ آدم هم گذشت ای دریغا آدمیت برنگشت (فریدون مشیری)http://www.asroneh.com/ کاش گوشی دختر من هم مثل عینک برای مردم جا می افتاد. کاش هیچ ناشنوایی رو هرچند بدون سمعک وکاشت حلزون کرو لال نمیگفتند. دلم خیلی گرفته ...
نویسنده :
مامان صبا
19:26